متن خوان

برای علاقمندان به خواندن

متن خوان

برای علاقمندان به خواندن

متن خوان

به متن خوان خوش آمدید.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
پیوندهای روزانه
پیوندها

داستان1

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۲۰ ب.ظ

چوپان

ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ماشین ﺷﺨﺼﯽ‌ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ‌ﻫﺎﯼ بیرون ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ‌ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ. ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ پرسید ﭼﻪ چیز ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ می‌زنم ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ می‌شوند. ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ را صدا می‌زند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭم ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم.
۰ نظر ۱۴ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۲۰
admin blog

سخن بزرگان9

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۳:۳۰ ب.ظ

 

گاهی باید به دورِ خود ، یک دیوارِ تنهایی کشید ...

نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی ...

بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت ، دیوار را خراب می‌کند !

ژان_پل_سارتر

۰ نظر ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۳۰
admin blog

سخن بزرگان8

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۳:۲۹ ب.ظ

از آدم ها بُت نسازید، این خیانت است! هم به خودتان، هم به خودشان،

خدایی می‌شوند که، خدایی کردن نمی‌دانند!

و شما در آخر می‌شوید، سر تا پا کافرِ خدایِ خود ساخته!

نیچه

۰ نظر ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۲۹
admin blog
-->